حسین نامه

خاطره سیزدهم

شنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۴:۵۵ ب.ظ


(یادش بخیر رفته بودم سیمکارت بگیرم, یدونه از سیمکارتای جایزه دار خریدم فعالش کردم گذاشتم تو گوشیم, فک کنم یماه گذشت ک بهم از طرف مدیرت پست هچیرود(جناب فاتح) زنگ زدن ک بیا سیم هدیت اومد, آقا جونم براتون بگه اینو گذاشتم تو گوشیم, چون گوشیم دوسیمکارته بود هردورو تو یه گوشی گذاشتم, رفتم خونه پیش خودم گفتم از خط جدیدم ی پیام خالی بدم ب خط قدیمم تا شماره رو داشته باشم, ی پیامک خالی دادم ولی نرفت بیخیال شدم گفتم برم یدوش بگیرم وقتی ک برگشتم دیدم ی پیام خالی برا خطم اومده هرچی فک کردم نفهمیدم کدوم اوسگلی پیام خالی داده, حالا هرچی زنگ میزنم اشخاله خخخ, نزدیک یهفته بود ک درگیره این شماره بودم تا بفهمم کیه, هی زنگ میزدم اشخال بود هی زنگ میزدم هی اشخال بود, تازه ب دوستمم گفتم ک نمیدونم این شماره کیه پیام خالی داده هرچی زنگ میزنم اشخاله مرتیکه عوضی خخخ, بعد یمدت فهمیدم خودمم خخخ(دیوونه هم خودتونین), چون سیمکارته منو گیر آورد انداختمش تو بلک لیست الان تو خونه افتاده, داره ب اشتباهاتش فک میکنه خخخخ)

نظرات (۴)

oـO
خخخخ
پاسخ:
خخخخخخخخخخخخخ
  • سیّد محمّد جعاوله
  • عالی
    پاسخ:
    مرسی
    دق مرگ شدم از املا و دسته گل به آب دادنات!!!!!


    وب منو دنبال کن
    من وب شما رو دنبال کردم
    پاسخ:
    خخخخخخ خب خاطرات ی پسر همینه دیگه



    حتما دنبال میکنم ی چند روزی سرم شلوغ بود نمیتونستم بیام نت
  • خانوم سه حرفی
  • چه خوبه این کار .. ثبت خاطره‌ها رو میگم .. نه دستِ آشنا میفته ک سوژه بشه .. هم میشه بعد یه مدت اگه خواستی، پاکشون کنی ..
    پ.ن: جالب بود .. منم گاهی وقتا اینجوری میشم :||

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی